کتاب نگاه و نقاشی، نقطۀ پیوند میان تاریخ هنر و دیگر حوزه‌های علوم انسانی

کتاب نگاه و نقاشی، نقطۀ پیوند میان تاریخ هنر و دیگر حوزه‌های علوم انسانیکتاب نگاه و نقاشی، نقطۀ پیوند میان تاریخ هنر و دیگر حوزه‌های علوم انسانی

نگاه و نقاشی از جمله کتاب‌هایی است که در نقطۀ پیوند میان تاریخ هنر و دیگر حوزه‌های علوم انسانی نوشته شده‌اند و هر کدام سهمی از آن تحول فکری در بازنگری هنر دارند که موجب برجسته‌شدن نظریه در مباحث هنری نیمۀ دوم سدۀ بیستم بوده‌اند. چنین تحولی از طریق پیوند تاریخ هنر با حوزه‌هایی از دانش حاصل شد که پیش از آن در غنابخشیدن به رشته‌های دیگری از علوم انسانی نقش داشته‌اند؛ از جمله نشانه‌شناسی. برایسون به عنوان یکی از چهره‌های شاخص خوانش نشانه‌شناختی از تاریخ هنر، نمایندۀ بخشی از آن جریان فکری نیمۀ دوم سدۀ بیستم است که تحت عنوان تاریخ هنر جدید شناخته می‌شود. در کار او و مشخصاً در «نگاه و نقاشی» تکیه به نشانه‌شناسی به صورت رویکردی ماتریالیستی معرفی می‌شود که معطوف به تلاش برای بازاندیشی در تاریخ نقاشی از طریق فهم نقاشی به منزلۀ نشانۀ مادی است، و به منزلۀ کرداری دلالت‌گر که هم در خلق نقاشی و هم در دیدنِ آن تحقق پیدا می‌کند. نقاشی در این‌جا به عنوان موجودیتی نشانه‌ای و دلالت‌گر فهمیده می‌شود که حاصل کار و فعالیت انسانی در یک عرصۀ اجتماعی بالفعل است و نمی‌توان آن را به اطلاعات یا به موضوع ادراک فروکاست؛ معنای نقاشی در مقام نشانه در خلال کار و عمل ساخته می‌شود.

آلبرشت دورر/ کرگدن/ صفحه ۷۱

در این‌جا رجوع به نشانه‌شناسی در فهم نقاشی، غالباً با توسل به مفاهیمی همراه است که از چارچوب مفروضات و شاکله‌های مفهومی تاریخ هنر فراتر رفته و بر آموزه‌های برگرفته از نظریۀ ادبی استوارند. رویکرد برایسون در جوانب مختلفش حول نقد به نگرشی غالب در تاریخ نقاشی سامان یافته که تحت عنوان «نسخۀ ماهوی» و- با وام‌گیری از هوسرل- در پیوند با «رویکرد طبیعی» صورت‌بندی شده است.

کاراواجو/ شام در امائوس/ صفحه  ۲۳۵

رویکرد طبیعی ضامن فهم نقاشی به منزلۀ بازنمایی و رونوشت عینی از واقعیتی مفروض و بلاواسطه است. این نقش بازنمایانه بر اساس انگاره‌ای از پیشرفت به تصور درمی‌آید که در یک مسیر تاریخی به سوی کمال خود یعنی نسخۀ ماهوی (رونوشتی تام و تمام از واقعیت) پیش می‌رود. رویکرد فوق به این ترتیب ارزش تاریخیِ نقاشی در مقام یک کردار اجتماعی را ملغی کرده و آن را به انتقال محتوای ادراک به بوم و استوار به یک «تجربۀ بصری جهان‌شمول» تنزل می‌دهد.