به گزارش روابط عمومی مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری، حبیبالله صادقی سال ۱۳۳۶ در محله تهراننو تهران، چشم به جهان گشود. از همان سالهای کودکی با پدر که در روزنامه اطلاعات کار میکرد به محل کارش میرفت و با روزنامهنگاری آشنا شد و سالها بعد، در بخش تحریریه همین روزنامه بهعنوان روزنامهنگار همکاری کرد. صادقی در هشت سالگی برای اولین بار قلم به دست گرفت و از همان زمان جرقههای علاقه به هنر نقاشی را در خود احساس کرد و پی به استعداد ویژهاش در این حوزه برد. صادقی سال ۱۳۵۵ کشتار فیضیه را کشید و این سرآغازی بود بر آنچه بعدها «هنر انقلاب» نام گرفت. در بیست و یک سالگی، با تابلوی «فیضیه» در نمایشگاه گروهی حسینیه ارشاد که در سال ۱۳۵۷ و ده روز پس از پیروزی انقلاب برگزار شد، شرکت کرد و با شروع جنگ بهعنوان طراح و گرافیست در واحد تبلیغات و انتشارات سپاه مشغول به کار شد. وی طی سالهای جنگ طراح و کاریکاتوریست مجله «پیام انقلاب» بود.
مرحوم حبیبالله صادقی با هشت مجموعه طرح و کاریکاتور از جمله «مرگ بر آمریکا»، «نه شرقی، نه غربی»، «نگاهی دیگر» و برپایی چندین نمایشگاه فردی و گروهی در زمره فعالترین طراحان و نقاشان دوران پس از انقلاب قرار گرفت. وی یکی از چهرههای برجسته هنرهای تجسمی معاصر ایران بود که در عرصه هنر انقلاب اسلامی، جایگاهی خاص و بیبدیل دارد. او هنرمندی جامعالنظر بود که هرگز در قالب و سبک خاصی محدود نماند و با تلفیق میراث اصیل نگارگری ایرانی و زبان نقاشی معاصر، آثار متعددی خلق کرد که بیانگر دغدغههای فرهنگی، اجتماعی و معنوی روزگار ماست.
صادقی تحصیلات هنری خود را در هنرستانی گذراند که یکی از مراکز برجسته نگارگری ایرانی به شمار میرفت و تحتنظر استادان برجستهای چون استاد فرشچیان بود و توانست آموزههای هنر سنتی را با نگاهی نوآورانه و متناسب با شرایط زمان به آثار خود منتقل کند. این پیوند میان سنت و مدرنیته، به ویژه در اثر شاخص او «ظهر عاشورا»، به وضوح دیده میشود و بر تسلط و شناخت عمیق وی نسبت به هر دو حوزه، گواهی میدهد.
وی با وقوع انقلاب اسلامی روح و جان خود را وقف آرمانهای انقلاب کرد و با حساسیتی ویژه به مسائل روز و وقایع اجتماعی واکنش نشان داد که این واکنشها در آثارش بازتابی عمیق یافت. بازنمایی بانوی مقدس زمینی و تلاش در بازتعریف تصویر زن، از جمله نمونههایی است که نشان میدهد چگونه هنر صادقی توانست وجه متعالی و انسانی را در بستر تحولات فرهنگی-اجتماعی برجسته سازد.
صادقی با تسلط بر چندین حوزه هنری همچون نقاشی، مجسمهسازی و معماری، زبانی منحصر به فرد در آثارش ایجاد کرد؛ زبانی که در آن ترکیب نور و تاریکی، رنگهای پرانرژی و خطوط محکم و زنده، تعابیر عرفانی و اجتماعی را در هم میآمیزد. این ویژگیها، آثاری منحصربهفرد و دارای ارزش پژوهشی و فرهنگی قابل توجهی را به وجود آورده است.
تابلوهای مرحوم صادقی علاوه بر ارزش هنری، حامل مفاهیم سیاسی، اجتماعی و معنوی عمیقی هستند. آثاری مانند «رقصی چنین» و «در رثای سیمرغ تجلی» نمونههایی بارز از این گونه هنر متعهد و مبتنی بر نگاه انقلابی است که مخاطب را به تفکر و تامل دعوت میکند.
در نهایت، باید اذعان داشت که مرحوم حبیبالله صادقی نه تنها یک هنرمند توانمند، بلکه انسانی وارسته بود که تمام وجودش را در مسیر انقلاب و ارزشهای آن قرار داد. وسعت نظر و شرح صدر وی، او را به الگویی بیبدیل در هنر انقلاب تبدیل کرد که آثارش همچنان دریچهای روشن به تاریخ، فرهنگ و معنویت این سرزمین است.
وی عقیده داشت مفهوم مقاومت در هنر مفهوم جدیدی نیست و هم زمان با استعمار غرب شروع شده و همواره در پی آن بوده تا از فرهنگ یک ملت در برابر دشمن استعمارگر دفاع کند. از آثار نقاشی او با موضوع دفاع مقدس میتوان به بلوهای ««شهادت»، «غریبه»، «تابستان ۶۴»، «هرگز مباد»، سه اثر با عنوان «مادران شهید»، «وه چه بیرنگ و بینشان که منم»، «وداع» و «شهید باکری» اشاره کرد.
آثار وی به قدری مورد توجه قرار گرفت که برخی از نقاشیهای وی از جمله «محرم»، «حملهی طبس»، «عالم بیعمل»، «هابیل و قابیل»، «رمی جمرات»، «پرکنان مولا» و «تشییع قلوب» بهصورت پوستر درآمد. همچنین آخرین اثر مرحوم حبیبالله صادقی تابلوی صد متر مربعی است که به موضوع تاریخ انسان در جهان هستی پرداخته است.
حبیب الله صادقی پنجم مرداد ۱۴۰۱ در ۶۵ سالگی دارفانی را وداع گفت.