«مجلس حبیب» در رواق شهادت حوزه هنری

«مجلس حبیب» در رواق شهادت حوزه هنری«مجلس حبیب» در رواق شهادت حوزه هنری

به گزارش روابط عمومی مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری، اولین سالگرد درگذشت حبیب‌الله صادقی، هنرمند نقاش، کاریکاتوریست و گرافیست، استاد دانشگاه، منتقد هنری و رئیس گروه هنرهای تجسمی فرهنگستان هنر، 12 مردادماه در رواق شهدای گمنام حوزه هنری برگزار شد.

  پدرم با رفتنش همه رنگ‌ها را با خود برد

 امیرحسین صادقی فرزند زنده‌یاد حبیب‌الله صادقی در ابتدای این مراسم در سخنانی کوتاه گفت: رنگ، پارسال با حبیب رفت. آبی، فیروزه‌ای و طلاکوبی‌هایی که در آثار عاشورایی‌اش دیده می‌شد رفت.

 وی افزود: از همه همیاران و دوستان حبیب الله به ویژه مدیران حوزه هنری که تا کنون در قبال پدر سنگ تمام گذاشتند تقدیر و تشکر می‌کنم.

 فرزند زنده‌یاد صادقی در پایان گفت: امیدوارم نگاهم به آثار پدرم بیش از پیش عمیق شود و بیشتر آنها را فهم کنم.

 حبیب نخواهد مرد

 سید علی میرفتاح نویسنده، روزنامه نگار و گرافیست سرشناس کشور نیز با حضور در این مراسم در سخنانی گفت: کاری که مرحوم صادقی و دوستانش کردند کار بسیار مهمی بود، چرا که در ابتدای انقلاب اسلامی اقدامات ویژه ای در کار خود انجام دادند و در حالی که روشنفکری لازم برای انقلاب اسلامی شکل نگرفت بود، این روشنفکری با تلاش آنها در حوزه هنر اتفاق افتاد و در دل و جان مردم نفوذ کرد. آنچنان که نقاشی‌های حبیب و دوستانش در جبهه‌ها و منازل عموم مردم دیده می‌شد. حبیب و امثال آنها نخواهند مرد، چرا که آثارشان و تأثیراتشان زنده است و به تعبیری شهید هستند و شهید هم نمی‌میرد.

 حبیب همواره خوش‌رو و خندان بود

 حسام الدین سراج از هنرمندان موسیقی کشور و دوستان قدیمی حبیب‌الله صادقی نیز در نخستین سالگرد درگذشت این هنرمند گفت: چلیپا، خسروجردی و صادقی سه یار دبستانی بودند که هنرهای تجسمی حوزه هنری را راه اندازی کردند.

 وی افزود: حبیب همواره خوش‌رو و خندان بود و اگر اختلافی میان دوستان پیش می‌آمد، حبیب ورود می‌کرد و آن دلخوری را ختم به خیر می‌کرد و اجازه نمی‌داد عمیق و کهنه شود.

 سراج در پایان گفت: دوستانی مثل حبیب برای کاری که کردند عقل و منطق داشتند که باید در فعالیت‌های امروز هم کار درستی همانند آنها انجام دهیم.

 حبیب‌الله عاشق تعلیم و تربیت علاقه‌مندان به هنر بود

 مرتضی اسدی نقاش معاصر ایرانی و از اساتید دانشگاه نیز با حضور در این مراسم گفت: حبیب صادقی در بحث آموزش دانشجویان هنرهای تجسمی نقش بسیار مهمی داشت چرا که عاشق تعلیم و تربیت علاقه‌مندان به هنر بود.  کار راه انداز بود و تلاش می‌کرد امور کاری دانشجویان را سرعت ببخشد.

 اسدی افزود: ندیدم زمانی را که حبیب صادقی بخواهد قدم بزند و به بیکاری بگذارند، به جرات می‌گویم یکی از پر کار ترین هنرمندان تجسمی معاصر کشور بود.

 وی ادامه داد: حبیب مدیر خوب و متفاوتی هم بود، چرا که هرجا مدیریت قبول می‌کرد، حتی در انجام کارهای جزئی هم کمر به همت می‌بست و خودش برای پیش بردن آن دست به کار می‌شد و کمک می‌کرد.

 اسدی در ادامه گفت: حبیب هیچگاه سیاسی نبود و همواره کار می‌کرد، همین امر موجب جذابیت های او می‌شد، حتی در درگیری‌های هنری و سیاسی میان هنرمندان که ورود می‌کرد آن را به سوی لطافت و آشتی هدایت می‌کرد.

 وی با بیان اینکه حبیب صادقی جانش را فدای هنر تجسمی کشور کرد، گفت: حبیب درحالی دنیا را ترک کرد که با من قهر بود و ای کاش هیچگاه آن حرفی که ناراحتش کرد را نمی‌زدم.

 شعر سرایی داوودی برای صادقی

 علی داودی از شاعران و هنرمندانی که به گفته خود دانشجوی زنده یاد حبیب‌الله صادقی بوده است با حضور در این مراسم و به یاد این استاد فقید شعری را تقدیم کرد:

 یک تکه‌ نورِ بی نقاب است حبیب

 هم قبله آب و آفتاب است حبیب

 در ظلمت صفحه میدرخشد قلمش

 مانند سپیده ناب ناب است حبیب

 هم سرخی رنگ، مظهر خون خداست

 هم روشنی افق، نماد شهداست

 آیینه ما رایت الاست مگر؟

 هر نقش که میزند پر از کرب و بلاست

 دستی زده، نقش نو کشیده است حبیب

 دنیایی معنی آفریده است حبیب

 عمری متحریم در آثارش

 افسوس ندیدیم چه دیده است حبیب

 طرحی‌ست که در گلو صدایی دارد

 نوری‌ست که سرچشمه ز جایی دارد

 اسب و علم و غروب و دلتنگی و آه

 در آثارش چه کربلایی دارد

 شور است و شکوه عالمی در دستش

 رقص است و سماع قلمی در دستش

 انگار که از شریعه آورده به کف

  نقش است شبیه علمی در دستش

 هم راهی عاشقانه راه حسین

 هم راوی صادقانه راه حسین

 با سرخی آرام شفق نسبت داشت

 آن جان  شقایقانه راه حسین

 پیام استقامت از آثار حبیب به ما داده می‌شد

 مجتبی فرآورده تهیه کننده سریال سوران نیز در سخنانی کوتاه در مورد زنده یاد صادقی گفت: حبیب‌الله صادقی تابلوهایی خلق کرد که همگی یک پیام داشت و با «فاستقم کما امرت»، این کلام خدا، پیوند خورده بود و اگرچه شاید دلش لرزید اما قلمش نلرزید.

 وی در پایان گفت: پیام استقامت از آثار حبیب به ما داده می‌شد.