ساختارشکنی به روش آلدو تولینو

ساختارشکنی به روش آلدو تولینوساختارشکنی به روش آلدو تولینو

 

«آلدو تولینو»*  فیلسوف و هنرمند رسانه ای اتریشی است که آثارش را با عکس های چاپ شده که در نهایت به پرتره های تحریف شده می انجامد؛ می سازد. وی به نوعی با  بهره از هنر دیجیتال، مجسمه سازی می کند. بیشتر آثارش  شامل عکس‌های چاپ شده ای هستند که تا شده و به حجم تبدیل می‌ گردند و سپس عکس‌برداری خواهند شد؛ نتیجه نهایی همان چیزیست که در نمایشگاه‌ها قابل مشاهده است. آثار و تحقیقات آکادمیک این هنرمند بر نظریه ی رسانه، هنر و بازی؛ به‌ویژه  ارتباط کاربران و شبکه‌های اجتماعی متمرکز است. وی در سال 2008 مدرک دکترای خود را از دانشگاه هنرهای کاربردی وین دریافت کرد. حوزه دانش او به عنوان استاد دانشگاه و مدرس، موضوعات سواد رسانه ای و طراحی رسانه است. تولینو به‌عنوان یک هنرمند مستقل، فضاهای بصری دیجیتال و آنالوگ را بررسی می کند و  تا کنون پروژه‌های هنری مختلفی را مبتنی بر« بازی» طراحی کرده است. روند ساخت  و پروسه ی تا کردن عکس ها در آثارش متفاوت است و این نکته ایست که آثارش  را دیدنی تر می کند، تعداد بی نهایت جایگشت برای این منظور وجود دارد که او هربار با کنشی متفاوت به آن فرم و معنا میدهد. منتقدان، پروژه های  او را  نوعی کنکاش  در جهت استدلال های فلسفی میدانند؛ برای مثال مفهوم «افزونگی» * را میتوان در اغلب آثارش مشاهده کرد. عناصری که به طور مداوم در اطراف هم حلقه می زنند و بدون پاسخ یا هدف مشخصی تنها تکرار می شوند.

تولینو؛ در روند خلق هنری اش عکس های چاپ شده را ساختارشکنی میکند و آن ها را دوباره سرهم کرده، می بافد و تا می کند تا قطعاتی مجسمه مانند  شبیه به اوریگامی ایجاد کند. سپس از چیدمان ها عکس می گیرد و قطعات را دوباره به اشیاء دو بعدی تبدیل می کند. ظاهر غریب و غمگین تصاویر تنها به دلیل تحریف ظاهری، دگرگونی و عدم تناسب و بی هویتی آنها نیست. بلکه در روند تبدیل آنها به عکس، چرخه ای از پردازش مجدد و دگرگونی های مکرر و بی نهایت را شاهدیم که در آن پرتره ؛ دورتر از تصویر اصلی به توسعه و بازیابی خود ادامه می دهد. و این ما را از شناخت و انتظاری که  از تصاویر عکاسی شده داریم دلسرد            می کند؛همچنین ساختار شکنی عکس های تولید شده؛ دیالوگ متضادی بین دقت و عدم دقتی که  در رسانه عکاسی وجود دارد ایجاد می کند.

آثار وی علی رغم  تکنیک ساده و دردسترس بازگوی پیچیدگی ها و مفاهیم ضمنی عمیقی است. این واقعیت که پرتره ی انسان به صورت تکه‌های زیادی تا و تولید میشود، آن را غیرطبیعی و ناهنجار و همچنین بیانگر نشان می‌دهد. منظور هنرمند از ایده ی پرتره های تاشو را می توان در به تصویر کشیدن مفاهیم روانشناختی همچون فروپاشی های ذهنی یا احساسی افراد، جستجو کرد؛ این نوع دگرگونی بصری میتواند بازگوی تحول و تغییر روان انسان باشد. عکس هایی که در ابتدا سالم و پایداراند اما در روندی به قطعات تکه تکه شده تبدیل می شوند که هیچ گاه قابل بازشناسی نیستند؛ تا شدگی و تغییر شکل کاغذ ها را میتوان نشانه ای از اضطراب، استرس و موقعیت های ناپایدار و تجربه ی شکست و آسیب های روحی و روانی افراد دانست؛ همان هایی که دائمی اند و هیچ گاه نمی توان رد تایشان را از چهره و روح ادمی پاک کرد.

«راز» یکی از آثار آلدو تولینو، پرتره ای است که با تا کردن کاغذ و به صورت یک مجسمه ساخته شده است. از جمله مهم ترین تکنیک هایی که او برای ساخت حجم های سه بعدی اش بهره میبرد اوریگامی یا همان هنر تای کاغذ است، اما او بیش تر از آن چه در پی ساخت حجم باشد در جهت تغییر و تحریف  سوژه های عکاسی هایش از آن استفاده می کند. پرتره در آثار وی به بخش‌های کوچک زیادی تقسیم می‌شود و این قابلیت را اوریگامی با الگوی پیچیده ای  که دارد ایجاد می کند، در آن خطوط ایجاد شده  تا می شوند؛ از خود عبور می کنند و تصویر را به شکل مثلث و لوزی در مقیاس های کوچک تری تقسیم می کنند. وجود این الگوی محاسبه‌شده شالوده ی ترکیب حجم های تاشده اش را مشخص می‌کند، ویژگی مسطح رسانه ی عکاسی و ترکیب آن با تاکردن؛ تصویری ترکیب شده از مجسمه و عکس راباز می نمایاند.

یکی از ویژگی های کلیدی اثر «راز» نورپردازی در هنگام عکاسی است. منبعی که احتمالاً کمی بالاتر از صورت و در سمت چپ او قرار دارد با این حال منبع نور قابل مشاهده نیست، اما می توان نور و سایه های مربوط به صورت مرد را با دقیق ترین جزئیات تشخیص داد. این یک کنتراست قابل مشاهده در سمت راست صورت ایجاد می کند و شکل استخوان گونه او را برجسته می کند. نور هم چنین یک  سایه پر کنتراست در ریش ایجاد کرده و سایه های بسیار منظمی بین موها و سایه های  پوست ایجاد می کند. سوژه؛ کانون اصلی عکس است. اما بهره از تای کاغذ و استفاده از هندسه و خط، ویژگی های سوژه را تغییر داده و تحریف می کند. در این مجسمه اوریگامی شکل هنرمند ترکیب اثر را ظاهراً بدون ساختار و اتفاقی ساخته است، اما در عین حال بسیار همگن و حساب شده به نظر می رسد . اگرچه استفاده از هندسه در به وجود امدن این اثر هنری نقش دارد، اما عدم تقارن در عکس؛ باعث می شود پرتره مرد درون عکس آشفته و مشوش به نظر بیاید این احساس آشفتگی حاصل ترکیب زاویه‌ هایی است که خطوط و بخش‌های چین‌خورده آن از ترتیب منطقی پیروی نمی‌کنند ، اگر برای مدت طولانی به آن خیره شویم از انتقال حس و بیان مخربش؛ آزرده خواهیم شد.

 *Aldo_Tolino

*Redundancy theory of truth

بر اساس نظریه افزونگی: حقیقت مفهومی زائد است به عبارت دیگر ، "حقیقت" یک کلمه صرف است که استفاده از آن در برخی از زمینه های گفتمان مرسوم است اما کلمه ای نیست که به چیزی در واقعیت اشاره کند.

ترجمه و تدوین: هانیه اسماعیلی