پوستر جشنواره تجسمی یک طراحی مدرن با تزئینات سنتی و ایرانی است

پوستر جشنواره تجسمی یک طراحی مدرن با تزئینات سنتی و ایرانی استپوستر جشنواره تجسمی یک طراحی مدرن با تزئینات سنتی و ایرانی است

محمدصابر شیخ‌رضایی، هنرمند طراح، گرافیست و تصویرساز جوانی است که به واسطه سال‌ها فعالیت در عرصه هنرهای تجسمی، کسب عناوین برتر در رقابت‌های هنری؛ طراحی، کارگردانی و مدیریت هنری کمپین‌ها و پروژه‌های تبلیغاتی در سطوح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی و همچنین ارزشیابی و داوری آثار و رویدادهای گوناگون هنری، برای اهالی این عرصه، نامی آشنا و شناخته‌شده است.

 او در جدیدترین فعالیت هنری خود، طراحی پوستر شانزدهمین جشنواره تجسمی فجر را به عهده داشته که در نظرسنجی‌های مجازی، از میان پوسترهای جشنواره‌های فیلم، تئاتر، موسیقی، شعر و تجسمی فجر امسال، مورد استقبال بیشتری قرار گرفته است. اکنون این هنرمند خوش‌ذوق و خلاق، در گفتگویی کوتاه، دغدغه‌های ذهنی خود را برای خلق این اثر بازگو می‌کند.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، شیخ‌رضایی با اشاره به المان‌های هنر نگارگری که در طراحی پوستر این جشنواره به کار گرفته است، می‌گوید که اولین انگیزه‌اش برای طراحی این پوستر، ارجاع دادن نسل جدید به داشته‌های تصویری‌مان بوده؛ داشته‌هایی که گنجینه آن در ادوار مختلف هنر ایران و نگارگری ایرانی، از مکتب صفوی و هرات گرفته تا مکاتب دیگر وجود دارد و ارزش‌های گرافیکی و تصویرسازی امروز را می‌توان از آن استخراج کرد.

وی معتقد است در این سال‌ها، نگارگری تا حدودی به سمت بافت صرف رفته است. به طوری‌که در آثار نقاشی و تصویرگری و حتی آثار گرافیک از نگارگری، صرفا به عنوان زمینه‌ی کار یا یک بافت منفعل و بدون خاصیت استفاده شده است. حتی در ادوار مختلف جشنواره فجر نیز برخی از استادانی که طراحی پوستر را انجام داده و در آن از نگارگری بهره برده‌اند، از این هنر صرفا به عنوان پترن (pattern) کمک گرفته و نگارگری در آن پوسترها، چندان ارزش محتوایی نداشته است. به زبان دیگر، در آن کارها، برخورد خلاقانه‌ای با عناصر نگارگری نشده است.

این هنرمند قصد داشته است به طراحان جوان بگوید خیلی از فرم‌های جدید را می‌توان از منابع سنتی استخراج و به‌روزرسانی کرد و حتی وجهه فانتزی و امروزی‌تر به آن‌ها داد.

 

با این‌حال شیخ‌رضایی اعتقاد دارد که پوستر جشنواره تجسمی فجر امسال، یک کار مدرن است. یعنی عملا یک کار تایپوگرافی است که با «نگارگری» تزئین شده و توضیح می‌دهد که ستون این طرح، تایپ و نوشتار است و در ادبیات تصویری دنیا، تایپوگرافی همچنان جزو کارهای مدرن محسوب می‌شود. ولی در این پوستر، چون فرم نوشتاری به یک عنصر بصری شبیه به دیوار یا پاویون‌های نمایشگاهی تبدیل شده، این‌طور تصور می‌شود که تمام کار، نگارگری است. اما باز هم تاکید می‌کند که این پوستر، در اصل، یک پوستر تایپوگرافی است که برای تزئینات بصری‌اش از عناصر نگارگری استفاده شده است.

در بخش محتوایی پوستر نیز شیخ‌رضایی نگاه خاص و ویژه‌ای دارد. او می‌گوید در این بخش، تغزل و محبت میان عاشق و معشوق که شاکله ادبیات ایران است و در اکثر آثار ادبی ما مانند اشعار نظامی گنجوی، برخی از آثار سعدی و امثال آن‌ها آمده، مدنظرش بوده که به لطف شخصیت‌های انسانی داخل پوستر که یک زن و مرد هستند، به تصویر کشیده شده است. زن، شاخه گلی را به مردی تقدیم می‌کند که با وجود ظاهری نسبتا سنتی، یک دوربین در دست دارد و به تیپ‌های هنری امروزی نزدیک است. او سعی کرده است این گونه روایت داستانی طرح را کامل کند و به قول خودش مانند این است که یک فیلمساز، اتفاقی درام را در بستر تاریخ، ولی در فضای امروزی روایت می‌کند.

دغدغه دیگری که ذهن این هنرمند جوان را به سمت این طرح سوق داده، اشاره به جهان حکمت‌آمیز و اندیشه‌ورزانه‌ای است که قبلا در نقاشی ایرانی پررنگ بوده و هرچه نقاشی ما رنگ و بوی هنر مدرن گرفته، از آن تهی شده است. وی می‌گوید که قصد داشته نشان دهد جهان، مختص انسان‌ها نیست. در این جهان، نباتات و پرندگان نیز در رنگ‌ها و فرم‌های مختلف، زندگی خودشان را دارند و در واقع جهان ترکیبی است از همه آفریده‌ها، حتی سنگ و صخره و موجودات دیگر که آن را زیبا می‌کنند. او خرده‌روایت‌هایی از این دست را هم در نظر داشته که حس می‌کرده چنانچه مخاطب در ابعاد اصلی، با پوستر مواجه شود با آن‌ها درگیر خواهد شد و کشف این روایت‌ها و خرده‌روایت‌ها می‌تواند برایش جذاب باشد.

آخرین نکته‌ای که طراح پوستر جشنواره تجسمی فجر به آن اشاره می‌کند، نکته جذابی است درباره ایرانی بودن. وی می‌گوید که معمولا طراحان در طرح‌های گرافیکی، ایرانی‌بودن را با تصاویر نسبتا کلیشه‌ای و شعاری نشان می‌دهند. البته این موضوع را بد نمی‌داند ولی از آنجا که معمولا استفاده از تجارب تکراری مثل پرچم و نقشه ایران و امثال آن‌ها، صرفا باعث ایرانی شدن کارها می‌شده‌ است، تلاش کرده تا در این اثر، هیچکدام از این شاخصه‌ها را به کار نگیرد؛ بلکه از فرم عناصر تصویری، برای ایجاد زبان ایرانی در پوستر استفاده کند. به عنوان مثال طبق گفته خودش، فرم کلمه «فجر» از خوشنویسی ایرانی استخراج شده و طراحی آن، همان پیچ و تاب خط شکسته نستعلیق را دارد. او با نگاهی به گذشته توضیح می‌دهد که در دوره قاجار، خوشنویسی به نام ملک محمد قزوینی، مبدع در نستعلیق و شکسته بوده که مثلا نگارش حرف «ف» را با پیچ و تاب همراه کرده است. حالا او مدعی است که این زبان کهن را به‌روزرسانی کرده و اکنون این زبان ایرانی در طراحی‌اش، کاملا نمادین و مستتر است. در یک کلام، المان‌های کلیشه‌ای ندارد ولی ایرانی است.

شیخ‌رضایی در آخرین جملات خود تاکید می‌کند که من ایرانی بودن را در فرم نمی‌بینم، بلکه در روایت جهان حکمت‌آمیز، خردورزی و بهشت آسمانی می‌بینم که در نگارگری‌های ایرانی مانند باغ ایرانی، باغ مینویی و باغ بهشتی مدنظر بوده است و به نظرم اینگونه می‌توان این فضا را قابل تنفس و زیبا کرد.

وی دست آخر آرزو می‌کند که در انتقال ذره‌ای از حکمت هنر ایرانی در طراحی این پوستر موفق بوده باشد.